نتیجه تعلق سازمانی تلاش همه اعضای سازمان برای رسیدن به یک هدف مشترک است
تعلق سازمانی
تعلق سازمانی یعنی کارکنان خود را متعلق به سازمان و سازمان را متعلق به خودشان بدانند. افرادی که چنین احساسی دارند برای رشد سازمان تلاش میکنند و رسیدن به اهداف سازمانی جزو ارزشهایشان تلقی میشود؛ در نتیجه از پیشرفتی که حاصل میشود احساس رضایت دارد. احساس تعلق یکی از نیازهای ذاتی انسانهاست؛ تعلق به خانواده، تعلق به وطن و تعلق سازمانی چند مثال برای این احساس هستند. روانشناسان بر این باورند که این احساس به اندازه نیاز به عشق ورزیدن و دریافت کردن عشق اهمیت دارد. البته تعلق زیاد از حد نسبت به خانواده، محیط کار و… آزادی انسان را از بین میبرد و برای او محدودیت ایجاد میکند. مثلا زمانی که فردی بیش از حد به سازمان دلبسته است، اگر به هر دلیلی دیگر شرایط کار کردن در آن سازمان را نداشته باشد، آسیبهای روانی میبیند. احساس تعلق در حد اعتدال به زندگی انسانها معنا میدهد و سطح رضایت را بالا میبرد، اما اگر کمتر یا بیشتر از حد معمول باشد، آسیبزننده خواهد بود.
تفاوت تعهد و تعلق سازمانی
تفاوت تعهد و تعلق سازمانی موضوعی است که کمتر کسی به آن میپردازد. این دو مفهوم با یکدیگر در ارتباط هستند؛ کارمندی که به سازمان احساس تعلق دارد، نسبت به وظایفش متعهد است و تلاش میکند آنها را به بهترین شکل انجام دهد.
تفاوت تعهد و تعلق سازمانی به موارد مختلفی برمیگردد. تعلق بیشتر به احساسات و دلبستگی کارکنان بستگی دارد. کارکنان زمانی که سازمانی را دوست دارند و از فعالیت در آن لذت میبرند نسبت به آن احساس تعلق پیدا میکنند. در مقابل تعهد ویژگی است که در ضمیر افراد قرار دارد؛ اگر شما فرد متعهدی باشید، کاری که قبول کردهاید را انجام میدهید، حتی اگر آن را دوست نداشته باشید یا احساس تعلقی نسبت به سازمانی که برایش کار میکنید، نداشته باشید. شما تنها به این دلیل وظایفتان را کامل انجام میدهید که فرد متعهدی هستید.
مزیتهای تعلق سازمانی
همانطور که در ابتدای مقاله گفتیم، احساس تعلق باید در تعادل باشد تا برای سازمان و کارکنان منفعت داشته باشد؛ افراط و تفریط در این احساس نتیجه معکوس دارد و به کارکنان و سازمان آسیب میرساند. در ادامه به مزیتهای این احساس برای کارکنان اشاره میکنیم.
فعالیت در سازمان برای آنها با معنا همراه است و فقط برای حقوق آخر ماه کار نمیکنند.
وظایفشان را دلسوزانه انجام میدهند و در بسیاری از موارد چیزی بیشتر از آنچه وظیفهشان است را به سازمان ارائه میدهند.
سطح رضایت شغلی آنها بالاتر از افرادی است که تعلق سازمانی ندارند.
بازدهی بالاتری دارند.
میزان وفاداری آنها به سازمان افزایش پیدا میکند و احتمال استعفا دادن کمتر میشود.
تمام این مزایا به نفع سازمان هم هستند، زمانی که سازمان کارکنان حرفهای با سطح رضایت شغلی بالا داشته باشد که برای رشد آن تلاش میکنند، سریعتر به اهدافش میرسد.
شاخصهای اندازهگیری تعلق سازمانی چیست؟
احساس تعلق در سازمان یک مفهوم کیفی است و نمیتوان آن را مثل یک فاکتور کمی با عدد و رقم محاسبه کرد. بنابراین شاخص های اندازه گیری تعلق سازمانی هم کیفی هستند و میتوان آنها را به صورت نسبی اندازه گرفت.
کارشناسان حوزه کسب و کار میزان احساس تعلق به سازمان را با شاخصهایی به نام MAGIC میسنجند.
معنا:(Meaning) کارکنان برای فعالیت در سازمان شما چرایی دارند؟ آیا چیزی به جز دستمزد به آنها انگیزه میدهد؟
استقلال و خودمختاری:(Autonomy) کارکنان سازمان شما تا چه اندازه در تصمیمگیریها و انجام وظایفشان آزادی عمل دارند؟
رشد و پیشرفت:(Growth) آیا سازمان شما برنامههایی برای رشد و یادگیری کارکنان دارد؟ کارکنان نسبت به روزهای اول فعالیت در سازمان شما چقدر پیشرفت کردهاند؟ آیا این پیشرفت در سایر ابعاد زندگیشان هم اثر داشته است؟
تأثیرگذاری:(Impact) آیا کارکنان در سازمان شما احساس ارزشمندی دارند؟ آیا از کارهایی که برای سازمان انجام میدهند قدردانی میکنید؟ آیا کارکنان نتیجه زحماتشان را میبینند؟
ارتباطات :(Connection)ارتباطات کارکنان با شما و سایر افراد در سازمان چگونه است؟ آیا زمانی برای ارتباط و تعامل با آنها در خارج از محیط کار صرف میکنید؟
راههای افزایش تعلق سازمانی
در سازمان کارکنان از مدیر پیروی میکنند و از او الگو میگیرند؛ بنابراین مدیران اولین افرادی هستند که باید احساس تعلق را در سازمان ایجاد کنند. اولین اصل افزایش تعلق خاطر به سازمان این است که مدیر سازمان خودش این احساس را داشته باشد.
زمانی که شما کارکنان را به عنوان خانواده کاری خود میشناسید، به آنها اهمیت میدهید و برای کارکنان و سازمان، فارغ از سودی که برایتان دارند، ارزش قائل میشوید، گام اول تعلق سازمانی را برداشتهاید.
1- به رشد کارکنان اهمیت بدهید
انسانها هیچوقت روی یک مسیر صاف حرکت نمیکنند، آنها یا در حال پیشرفت هستند و در مسیر صعودی گام برمیدارند یا پسرفت میکنند. اینکه کارکنان هر روز فقط یک کار را انجام بدهند و هیچ پیشرفتی نداشته باشند، به ضرر خودشان و سازمان تمام میشود. برای کارکنان برنامههای آموزشی بچینید، به رشد آنها اهمیت بدهید و مطمئن شوید با فعالیت در سازمان شما در هر سال چیزی به آنها اضافه میشود.
2- از اتاق کارتان بیرون بیایید
در سازمانهایی که مدیر پشت میز در اتاق خود نشسته و درب را بسته، احساس تعلق سازمانی به حداقل ممکن میرسد. با کارکنان سازمان صحبت کنید، به آنها توجه کنید، آنها را بشنوید و برای حل مشکلاتشان تلاش کنید. زمانی که از شرایط موجود در سازمان مطلع باشید، راحتتر میتوانید برای ارتقای آن کاری انجام دهید. با ایجاد شرایط بهتر در محیط کار و درک کارکنان، تعلق سازمانی را در میان کارکنانتان افزایش خواهید داد.
3- با کارکنان ارتباط صمیمانه برقرار کنید
نوع ارتباطی که بین شما و کارکنان و کارکنان با یکدیگر وجود دارد، در افزایش تعلق سازمانی نقش مهمی دارد. منظور از ارتباط صمیمانه این نیست که همه حد و مرزها را زیر پا بگذارید. برخی از مدیران برای ایجاد محیط صمیمانه همانطور که با دوستان صمیمی و اعضای خانوادهشان رفتار میکنند، با کارکنان هم در ارتباط هستند. این موضوع به سازمان آسیب میرساند، روابط کاری یعنی در عین حد و مرزهایی که وجود دارد، با کارکنان دوست باشید.
4- شفافیت سازمانی را فراموش نکنید
شفافیت سازمانی یعنی اطلاعاتی که به کارکنان مربوط است را به صورت کاملا شفاف در اختیار آنها قرار دهید. اینکه کارکنان در جریان اهداف سازمان و برنامههای آن باشند، احساس تعلق به همراه دارد و برای دستیابی به اهداف تلاش میکنند.
5- برای کارکنان یک رهبر باشید، نه یک دیکتاتور
دوره موفقیت سازمانهایی که مدیر دیکتاتور دارند، مدتهاست به پایان رسیده. در حال حاضر رضایت شغلی کارکنان در موفقیت سازمانها نقش مهمی ایفا میکند و رفتار مدیر هم یک فاکتور اساسی در میزان رضایت کارکنان از محیط کار است.
زمانی که در سازمان مثل یک رهبر رفتار میکنید، به اعضای سازمانتان کمک میکنید، در شرایط سخت با آنها همراه هستید و فقط نظارت نمیکنید، کارکنان را درک میکنید، تیم را به سمت درست هدایت میکنید و محیطی برای پیشرفت و رضایتمندی فراهم میکنید. یک رهبر برای ارتقای شاخصهای اندازهگیری تعلق سازمانی تلاش میکند، اما یک دیکتاتور فقط به ساعات کاری، حجم کار و درآمد سازمان توجه دارد.
6- به ارزشهای فراتر از مادیات توجه داشته باشید
درآمد و سودآوری برای سازمان اهمیت بسیاری دارد، اما تنها موضوع مهم در کسب و کار نیست. به یاد داشته باشید که در سازمان شما چند انسان با ویژگیهای شخصیتی، ارزشها و خلق و خوی متفاوت کار میکنند. شما به عنوان مدیر باید برای همه این انسانها ارزش قائل باشید.
معیار سنجش کارکنان را براساس سود مالی که برای سازمانتان دارند، قرار ندهید. کارکنان را قضاوت نکنید و فقط به آنها به دید یک فرد ارزشمند نگاه کنید که حاضر شده با شما همکاری کند و در جهت پیشرفت و رشد سازمانتان با شما همراه باشد. تصمیم به همکاری با شما کافی است تا متوجه شوید چرا نیروی انسانی مهمترین دارایی هر سازمان محسوب میشود.
7- برنامههای تفریحی بچینید
گاهی اوقات ارتباط با کارکنانتان را به خارج از محیط کار هم بسط بدهید. برنامههای تفریحی برای آنها بچینید. حتی گاهی اوقات کار را تعطیل کنید و در محیط سازمان تفریح داشته باشید، برگزاری جشن در مناسبتهای مختلف مانند تولد کارکنان یا تاریخ تأسیس شرکت از برنامههایی است که شادی را در میان اعضای سازمان افزایش میدهد.
کارکنان محیطی که در آن لذت میبرند و خوش میگذارنند را دوست دارند. نتیجه دوست داشتن محیط کار احساس تعلق سازمانی است.
8- بین کارکنان تبعیض قائل نشوید
یکی از رفتارهای سمی در محیط کار این است که مدیر برای گروهی از کارکنان ارزش بیشتری نسبت به دیگران قائل شود. این کار بین کارکنان دو دستگی ایجاد میکند و باعث ایجاد هزاران حاشیه در محیط کار میشود! یکی از عوارض تبعیض میان کارکنان هم کاهش تعلق سازمانی است که نتایجی مثل دلسردی از محیط کار، کاهش عملکرد و حتی ترک سازمان به دنبال دارد.
کلام آخر
تعلق سازمانی زمانی ایجاد میشود که کارکنان متوجه شوند برای سازمان و مدیر اهمیت دارند. برای ایجاد این احساس در سازمان خود به کارکنانتان به چیزی بیشتر از ماشین پولسازی و رباتهایی که برای شما کار میکنند، نگاه کنید. آنها اعضای خانواده شما در محیط کار هستند، پس باید به آنها بها بدهید، برایشان زمان صرف کنید و به رشد و پیشرفتشان توجه داشته باشید. در این صورت تعلق سازمانی ایجاد میشود که یک بستر برد-برد برای کارکنان و کارفرماست.